در کوس وکیر کلفت یک قلعه روستا با دو روسپی
دختر کوچک به افراطی رفته است-او در خیابان نشسته کوس وکیر کلفت و به دنبال صدقه است. یک پسر که توسط عبور بود متوجه این عوضی چرا که او بسیار مورد علاقه لباس شد. به طور کلی, او به خانه آورد, خسته, شنا کرد و مترجمان آزاد یک لقمه داد.